ملانصرالدین از همسایه‌اش....

ملانصرالدین از همسایه‌اش دیگی را قرض گرفت


 چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد


 وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید


 ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد


چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ 


به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی


 بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود


تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه 


ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت


 ملا گفت دیگ شما در خانه ما فوت کرد


همسایه گفت مگر دیگ هم می‌میرد و جواب شنید


چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که


 دیگ نمی‌زاید دیگی که می‌زاید حتما مردن هم دارد



واااای میبخشید هی سعی میکنم زود زود پست بزارم

هی نمیشه!!!ولی از این به بعد بیشتر سعی میکنم زود 

زود پست بزارم



اینایی که این روزا همش میگن واس ماس یعنی 


کلش ماس ماس ،همونایین که پارسال


 میگفتن آخ آخ آخخخخخ حساس نشو حساس نشو


دو سال پیش میگفتن رفتم تو آمپاس


هشت سال پیش میگفتن


 هاااااا ای که وگفتی یعنیییییی چههههههه؟؟؟


و یه گونه نادرم داریم که چهارده  سال پیش


 میگفتن نهههههههههههههه غلاااااااااااااااام

نظرات 7 + ارسال نظر
حریم چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 08:21 ق.ظ http:///harimeasemani.blogsky.com

عرض سلام وتسلیت ایام اربعین
ملا نصرالدین حکایتاش گاهی عجیب به دل میشینه وذکاوت وزیرکی که به خرج میداده واقعا محشر بوده
واون مطلب آخر که واقعا مردم انگار منتطرن یه ورژن جدید از یه دیالوگ بیاد وهمون بشه لغلغه زیونشون .لقلقه شاید نمیدونم املاش چجوریه .بهرحال از اینکه سرزدین ممنون ویک دنیا سپاس

سلام منم تسلیت میگم
بله در واقع این زیرکی باعث طنزش هست بله درسته مردم ما روحیه طنز دارن و خوب دوست دارن همدیگه رو بخندونن و این خیلی بدم نیست به نظرم اتفاقا خوبه

سایگل پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 05:46 ب.ظ http://saygollove.mihanblog.com/

مانند یک پری دریایی

از اقیانوس گریه هایم بیرون آمدی

و من

تنها ملوان عاشقی بودم

که زبان سکوتت را بلد بود.


((یغما گلرویی))

سایگل دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 06:30 ب.ظ http://saygollove.mihanblog.com/

وقتی پاییز

نیامده

تو را با برگ هایش برد

می دانستم

از سپیده دمان تا غروب

اگر یک ریز هم باران ببارد

دیگر کسی از این کوچه نخواهد گذشت

دیگر پرنده ای

بر شاخه های بلند آرزو

آواز نخواهد خواند

دیگر نغمه رود

اندوه دلی را نمی شوید

می دانستم

وقتی بروی

زندگی چون شمعی می شود

که قطره قطره

با اشک هایم

خاموش می شود ...


((محمد شیرین زاده)) [گل]

اپمــــــــــــــ [لبخند]

*Sana* سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 09:43 ب.ظ

عالیه

مرسی

حریم خانم چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 08:10 ق.ظ

سلام اقا کوروش وقتتون بخیر وشادی
لینکهایی که کنار مطالبتون هست یه چند تایی رو زدم اکثرشون غیر فعال یا قدیمی بودن یه وقتی بزارین خلوتشون کنین بازدید کننده هایی که مییان ممکنه علاقمند باشن یه چند تا وبلاگ وسایت دیگه هم برن وممکنه چیزی عایدشون نشه بماند که رسانه های مجازی جدید کار وبلاگ نیسی رو هم کساد کرده وخیلی کمتر کاربرا رغبت میکنن که تو وبلاگها حضور پیدا کنن
یک دنیا ممنون وسپاس از تشریف فرماییتون

سلام مرسی و همچنین
چشم باید وقت بگزارم حتما چون خیلی از دوستان وبشون رو حذف کردن
بله یکی از دلایل کسادی کار وبلاگ همینه
خواهش میکنم لطف دارین

سایگل پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 08:48 ب.ظ http://saygollove.mihanblog.com/

سکوت کرده ام این روزها

سنگینی بغضی در گلویم

راه حرفهای ناگفته رابسته

به هر راهی که رفتم

خود را غریبه ای پنداشتم و جز برگشت چاره ای نیافتم

تو این همه در منی اما نیستی...

تو تمام ناتمام منی

تو ابتدا و انتهای نداشته هایم

نبودنت هیچ نقشه ای را عوض نکرده

باز هم

تمام راهها به تو ختم میشود...


((دنیا شیری))

Rosita شنبه 11 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 12:24 ق.ظ http://zendegibehtar20.blogfa.com

جالب بود.

مرسی
وبتون چرا نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد