-
آهنگ...
یکشنبه 24 مردادماه سال 1395 09:00
سلام دوستای مهربونم دلنواخته دیگه ای رو تهیه و تنظیم کردم بنام پاییز که شعر اون از اشعار فروغ فرخزاد هست که امیدوارم خشتون بیاد دانلود
-
چند داستان کوتاه
دوشنبه 18 مردادماه سال 1395 07:57
مادر گفت:اگر غذات رو نخوری می گم «لولو» بیآد بخورتت کودک باز هم گریه کرد،مادر داد زد:«لولو» بیا!، لولو آمد کودک خندید. مادر گفت:« لولو! واقعاً ما لولوها بچه هامون رو باید از چی بترسونیم؟!» دوستش می خورد و می خوابید اما او پله های ترقی را یکی یکی و با زحمت بالا می رفت به جایی رسید که دیگه بالا رفتن از پله ها براش ممکن...
-
تقریباً همه جهان گم شده است
یکشنبه 10 مردادماه سال 1395 12:01
می توان به جرات گفت حدود 100 میلیارد کهکشان در جهان هستی وجود دارد که هر یک از آنها از 10 میلیون تا 10 تریلیون ستاره را در خود گنجانده اند. خورشید زمین در مقایسه با این ستاره ها یکی از کوچک ترین و ضعیف ترین ستاره ها به شمار می رود و حتی می توان نام کوتوله زردرنگ را روی آن گذاشت. در واقع در جهان هستی مقادیر ترسناک و...
-
خیابان
دوشنبه 4 مردادماه سال 1395 14:39
سلام دوستای مهربونم امیدوارم حالتون خوب باشه و همیشه پیروز باشین خیلی وقت بود که ذهنم تراوش نکرده بود برای همین تصمیم گرفتم در مورد خیابان ها و البته رانندگی بنویسم ولی قبل از اون یه چیزی بگم اینجایی که من هستم خیابوناش انقدر چاله چوله داره که راننده ها مجبورن قر قاچ برن ینی اگه نرن کارشون را نمیفته کلا ماشینایی که تو...
-
چند داستان
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1395 07:02
کتانى از مادرش اجازه گرفت تا به مکّه برود، وقتى به بادیه رسید احتیاج به غسل پیدا کرد، با خود گفت شاید رعایت شرایط نکرده ام و خداوند مرا نپذیرفته است! برگشت و وقتى به خانه رسید، مشاهده کرد که مادرش پشت در به انتظار نشسته است گفت: اى مادر، شما به من اجازه داده بودید مادر گفت: بلى امّا خانه را بى تو نمى توانستم دید، از...
-
جالب...
جمعه 25 تیرماه سال 1395 13:29
به موجب قانونی جدید در کره شمالی آغاز ساعت کاری ادارات به پنج صبح تغیر کرده است به طور کلی وبر اساس طب سنتی قلب میوه های قرمز رنگ را دوست دارد اگر شما برای شنا کردن به کره ماه بروید قادر خواهید بود بر روی آب راه بروید و همچنین مانند یک دلفین از آب بیرون بپرید یک کارمند شرکت کوکا کولا برای نوشیدن نوشابه پپسی در هنگام...
-
روزی روزگاری...
سهشنبه 22 تیرماه سال 1395 08:38
روباهی مست کرده بود و توی جنگل فریاد می کشید که شکم پاره می کنیم! فیل شکار می کنیم! ببر و پلنگ تکه تکه می کنیم و... در همین حال شیری از دور پیدا شد و با غرش به سمت روباه آمد روباه که زبانش بند آمده بود گفت البته ناگفته نماند که بعضی وقت ها غلط زیادی هم می کنیم یکی از خلفای عباسی به مردم می گفت خدا را شکر کنید ،بعد از...
-
یک شکارچی...
جمعه 18 تیرماه سال 1395 22:19
یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی پند اول را در دستان تو میدهم اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که...
-
.....
یکشنبه 13 تیرماه سال 1395 01:02
سازش ویلن خیلیم گل نمیدونم یهویی رو وبش چی نوشت www.familedooooooor.blogfa.com وبلاگ داداش مایکل این آهنگ مال من نیست از دیتا پروجکت اف ال هست من رمیکسش کردم تقدیدم به ... دانلود
-
از گلستان سعدی
چهارشنبه 9 تیرماه سال 1395 10:37
یکی از حکما را شنیدم که می گفت : هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است مگر کسی که چون دیگری در سخن باشد همچنان ناتمام گفته سخن آغاز کند . دو شاهزاده در مصر بودند ، یکی علم اندوخت و دیگری مال اندوخت . عاقبته الامر آن یکی علّامه عصر گشت و این یکی سلطان مصر شد پس آن توانگر با چشم حقارت در فقیه نظر کرد و گفت : من به سلطنت...
-
طلافروش
جمعه 4 تیرماه سال 1395 08:41
مرد جوان وارد طلافروشی شد و حلقهای را انتخاب کرد. طلافروش پرسید «آیا میخواهید داخل حلقه نوشتهای حک شود؟» مرد جوان گفت: «بله، لطفاً حک شود تقدیم به عزیزترینم، مریم.» طلافروش پرسید: « خواهر شماست؟» مرد گفت: «قرار است با هم نامزدشویم.» طلافروش گفت: «من اگر جای شما بودم این را داخل حلقه نمینوشتم. اگر نظر شما یا او عوض...
-
آورده اند که...
پنجشنبه 3 تیرماه سال 1395 08:43
از بهر روز عید سلطان محمود خلعت هر کس تعیین می کرد.چون به تلخک رسید فرمود که پالانی بیاورید و به او بدهید چنان کردند. چون مردم خلعت پوشیدند تلخک آن پالان را در دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد گفت:ای بزرگان عنایت سلطان در حق بنده از اینجا معلوم کنید که شما را خلعت ازخزانه فرمود و جامه خاص از تن در آورد و بر من پوشانید...
-
دلنواخته
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1395 14:26
سلام دوستای مهربونم دلنواخته کوتاهی رو با اف ال استدیو تنظیم کردم که البته شعر این کار بیت هایی از اشعار خانم فرخزاد هست به نام "اسیر" امیدوارم خشتون بیاد دانلود
-
درویش تهی دست
سهشنبه 25 خردادماه سال 1395 15:20
. درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند کریم خان گفت :این اشاره های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟ کریم خان در حال...
-
بهلول
سهشنبه 18 خردادماه سال 1395 13:03
روزی خلیفه هارون الرشید و جمعی از درباریان به شکار رفته بودند. بهلول با آنها بود در شکارگاه آهویی نمودار شد. خلیفه تیری به سوی آهو انداخت ولی به هدف نخورد. بهلول گفت احسنت !!! خلیفه غضبناک شد و گفت مرا مسخره می کنی ؟ بهلول جواب داد : احسنت من برای آهو بود که خوب فرار نمود. روزی وزیر خلیفه به تمسخر بهلول را گفت خلیفه...
-
داستان ترسناک
دوشنبه 10 خردادماه سال 1395 12:25
طبق گزارش دریافتی از اسیای دوردر یکی از پارکهای کوچک در کشور تایلند دخترک عجیبی چند وقتی مردم ان منطقه را سر در گم کرده است. در اکثر عکسهایی که در این پارک گرفته میشود این دختر وجود دارد در صورتی که این دختر را تابه حال کسی از نزدیک ندیده است این موضوع برای همه عادی شده بود تا این که خبرنگاری طی تحقیق از مردم فهمید...
-
حکایت...
دوشنبه 3 خردادماه سال 1395 14:02
«جوحی»در کودکی چند روز شاگرد خیاطی بود.روزی استادش کاسه عسل به دکّان برد.خواست که به کاری رود.جوحی را گفت:«در این کاسه زهر است.زنهار تا نخوری که هلاک شوی»!گفت:«مرا با آن چکار است؟»چون استاد برفت جوحی وصله جامه ای به صراف داد و پاره ای نان فزونی بستد و با آن عسل تمام بخورد! استاد باز آمد و وصله طلبید.جوحی گفت:«مرا مزن...
-
چرچیل ...
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1395 07:05
میگن یه روز چرچیل داشته از یه کوچه باریکی که فقط امکان عبور یه نفر رو داشته رد می شده که از روبرو یکی از رقبای سیاسی زخم خورده اش می رسه بعد از اینکه کمی تو چشم هم نگاه می کنن رقیبه می گه من هیچوقت خودم رو کج نمی کنم تا یه آدم احمق از کنار من عبور کنه چرچیل در حالیکه خودش رو کج می کرده می گه ولی من این کار رو می کنم!...
-
دندان دراکولایی
یکشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1395 09:26
اگرچه امروز فیلمهای بسیاری درباره زندگی خونآشام ساخته میشود و حتی در برخی از این فیلمها و سریالها آنها بهعنوان انسانهایی عادی نمایش داده میشوند اما واقعیت این است که رابطه بسیار نزدیکی بین خونآشامها و جنایتهای فجیع و باورنکردنی در جوامع مختلف وجود دارد دندان دراکولایی صبح دوشنبه ساعت 5:45 دقیقه یازدهم ژوئن...
-
آقای اسمیت...
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1395 09:27
آقای اسمیت به تازگی مدیر عامل یک شرکت بزرگ شده بود مدیر عامل قبلی یک جلسه خصوصی با او ترتیب داد و در آن جلسه سه پاکت نامه دربسته که شماره های 1 و 2 و 3 روی آنها نوشته شده بود به او داد و گفت هر وقت با مشکلی مواجه شدی که نمی توانستی آن را حل کنی یکی از این پاکت ها را به ترتیب شماره باز کن چند ماه اول همه چیز خوب پیش می...
-
سوال؟
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1395 21:08
سوال: چرا آقایان موقع غذا خوردن حرف نمیزنند ولی خانم ها حرف میزنند ؟ جواب مرد: چون مردها مودب تر هستند جواب زن : چون مردها کم هوش هستند و در آن واحد نمیتوانند دو کار رو باهم انجام بدهند سوال: چرا خانم ها دو برابر مردها حرف میزنند؟ جواب مرد: چون کم حرفی نشانه خرد است جواب زن: چون زنها باید هر چیزی را دوبار تکرار کنند...
-
عاشقانه
شنبه 28 فروردینماه سال 1395 18:12
سلام دوستای مهربونم موزیکی رو ساخته پرداخته کردم که متن اون تکه هایی از شعر زیبای فروغ فرخزاد به نام عاشقانه هست امیدوارم خشتون بیاد دانلود
-
روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد
شنبه 21 فروردینماه سال 1395 18:44
روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد مار میگفت: انسانها از ترس ظاهر خوفناک من میمیرند نه بخاطر نیش زدنم! اما زنبور نمی پذیرفت مار، برای اثبات حرفش به چوپانی که زیر درختی خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت من او را می گزم و مخفی میشوم تو بالای سرش سر و صدا و خودنمایی کن! مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن...
-
ذهن خلاق
شنبه 14 فروردینماه سال 1395 08:40
ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﻧﺪﺭﺱ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﯾﮏ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ می خرﯼ؟! ﺍﻭ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﻤﺎً ﻋﺰﯾﺰﻡ! ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻣﺎﻫﯽ ۵۰۰ دلارﺣﻘﻮﻕ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ می گیرﻡ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ! ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ...
-
سلام...
شنبه 7 فروردینماه سال 1395 12:02
سلام امیدوارم سال نو رو به خوبی و خوشی آغازکرده باشین و تمام سال خوشحال باشین دنبال بهانه ای برای نوشتن میگشتم که دیدم همین قضیه ماسون و این حرفا و اینکه این افراد ینی همینایی که میگیم ماسون هستن یا به عبارت دیگه فرهنگی رو که تبلیغ میکنن ماسونیه به شدت نماد گرا هستن ینی خیلی باحاله خوب اگه کسی بخواد کاری رو مخفیانه...
-
نوروز مبارک باد...
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1395 08:55
بوی جان می آید اینک از نفس های بهار دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ” با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ” شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . . نوروز مبارک باد
-
آهنگ وقت عاشقی
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1394 22:28
سلام دوستای مهربونم امیدوارم حالتون خوب باشه و چهارشنبه سوری بهتون خوش بگذره دلنواخته کوتاهی رو اجرا کردم که امیدوارم خشتون بیاد دانلود
-
آهنگری با وجود...
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1394 13:22
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند را دوست داشته باشی؟ آهنگر سر به زیر اورد و گفت وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم سپس آنرا روی سندان می...
-
بعد از خوردن غذا بیل گیتس...
شنبه 8 اسفندماه سال 1394 17:15
بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت شد. بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟پیشخدمت : من متعجب شدم .... بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می...
-
آورده اند که...
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1394 09:18
آورده اند که روزی زبیده زوجه ی هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط می کشید. پرسید : چه می کنی؟ گفت : خانه می سازم. پرسید : این خانه را می فروشی؟ گفت : آری. پرسید : قیمت آن چقدر است؟ بهلول مبلغی ذکر کرد. زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد. بهلول زر بگرفت...